زن از زبان سردبیر
زن از زبان سردبیر
(قسمت پنجم)
دکتر اسداله معظمیگودرزی
«به نقل از دایرۀالمعارف زن ایرانی»
ویل دورانت معتقد است که در تمام تاریخ، حتی یک نمونه نمیتوان یافت که اجتماعی از مرد خواسته باشد که تا موقع ازدواج عفت خود را حفظ کند و در هیچیک از زبانهای عالم نمیتوان لغتی یافت که در معنی «مرد بکر» باشد و همواره هاله و سایه بکارت همیشه بر سر دختران دیده میشود و از بسیاری جهات سبب خرد کردن و از پا درآمدن آنان شده است.
پوشیدن لباس به گونهای جدید و حفظ خود از دیگران در این دوره بیش از دورة زنسالاری اهمیت پیدا کرد و آن زمان که مقرر شد تا لباس علاوه بر زینت، نماد دیگری هم باشد، بیانگر آن بود که زنِ لباسپوشیده شوهر دارد و نسبت به شوهر خود وفادار است و یا شاید برای این بکار رفت که قالب جمالی زن را بهتر مجسم سازد.
پیش از کوچ آریائیان، ساکنان اصلی فلات کمابیش با اقوام و فرهنگهای مختلف همجوار خود ارتباط داشتند و بسیاری از رسوم یکدیگر را اقتباس کردند که نمونههایی از آنها در پژوهشهای تاریخی و پارهای تحلیلهای باستانشناسی مشاهده میشود، اما بیشتر برخوردها و مبادلات فرهنگی از هزارة سوم بدین سو تحقق یافته است. آنچه مسلم است ساکنان فلات، بر پایة برداشتهایی چند، در آغاز مهاجرت آریائیان در دوران مردسالاری بودند، اما بسیاری از عناصر اجتماعی و فرهنگی دوران زنسالاری هنوز وجود داشته است.
آمیزش فرهنگی و اجتماعی در دورة دوم مهاجرت (500 سال بعد از مهاجرت میانههای هزارة سوم) باعث تحول در زندگی اجتماعی زن و ارزشهای حاکم بر آن شد. در این دوره ساکنان جدید و قدیم فلات ایران تا هنگام استقرار حاکمیت سراسری (= هخامنشی) بسیاری از عناصر مثبت فرهنگی اقوام منطقه را اقتباس کردند و بسیاری از ارزشها و پارهفرهنگهای آنان نیز در سرزمینهای غربی آسیا رونق و گستردگی یافت.
بر پایة نظریات مورخان و تمدنشناسان دورة پیش از مهاجرت، شرایط برخورداری فرهنگی هند و فلات ایران در عصر مدنیت هندی موهنجودارو (1500 ـ 2500 ق م.) و پیش از آن وجود داشته و به احتمال زیاد از تنگة خیبر رفتوآمدهای بسیاری صورت میگرفته و این گذرگاه شاید تنها راه ارتباط مردم منطقه با آسیا بوده است؛ اما بیشترین اثرپذیریها متعلق به دورة مهاجرت و پس از آن است. در مقابل تمدن عیلام و شوش، تمدنهای سومری و مصری در غرب فلات همیشه مورد اقتباس ساکنان مناطق همجوار قرار گرفته است. بدیهی است که در طی برخوردهای فرهنگی و فعل و انفعالات اجتماعی و فرهنگی، زنان جامعة ایرانی، زندگی یکنواختی نداشتهاند و تحول آرام حیات تاریخی آنان در معرض این برخوردها بهشدت دگرگون شده است.
«ادامه دارد...»